حسن اباد ضرغام

لغت نامه دهخدا

( حسن آباد ضرغام ) حسن آباد ضرغام. [ ح َ س َ دِ ض َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان لواسان بخش افجه شهرستان طهران در دوهزارگزی جنوب گلندوک. با 7 نفر سکنه. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).
حسن آباد ضرغام. [ ح َ س َ دِ ض َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت در 34 هزارگزی جنوب سبزواران سر راه فرعی کهنوج - سبزواران. جلگه و گرمسیراست. سکنه آن 141 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و برنج است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

( حسن آباد ضرغام ) ده از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت

جمله سازی با حسن اباد ضرغام

عمویش عبدالله خان ضرغام پور بویر احمدی سال ها درگیر جنگ مسلحانه‌ عشایری باهم و همدستیشان با انگلیس و شیخ خزعل بود.
شهباز از این سپس نزند پنجه بر تذرو ضرغام ازین سپس نکند حمله بر مرال
صمصام بفرق تو و ضرغام بقصدت آن صارم بُرَّنده و این شیر کنام است
ضرغام زهره گوهرش، بهرام دهره لشکرش بینام بهره ز اخترش فتحی که توران بینمش
چون این ضرغام زرین تن شد از این مرتع سوسن نمایان شد در این دامن، بسی آهوی مشک افشان
عزت اله ضرغامی بدون همراه و تشریفات سرزده به مسجد سلیمان رفته و در مسجد جامع این شهر از بختیاری‌ها عذر خواهی کرد.