حریص شمردن

لغت نامه دهخدا

حریص شمردن. [ ح َ ش ِ / ش ُ م َ /م ُ دَ ] ( مص مرکب ) ظن حرص بردن به کسی:
چو بینند کاری به دستت در است
حریصت شمارند و دنیاپرست.( بوستان ).

فرهنگ فارسی

ظن حرص بردن بکسی

جمله سازی با حریص شمردن

نكته زيبايى كه هست، خداى تعالى پس از بر شمردن اين صفات مى فرمايد:فاولئك مع المومنين و نه فاولئك من المومنين، يعنى به صرف تحقق ايناوصاف، دارندگان آنها از مومنين بطور مطلق نمى شوند، بلكه براى اولين بار ملحقبه مومنين مى گردند. بله، وقتى از خود آنان مى شوند كه اين اوصاف در ايشان مستقرشود و در دلهايشان محفوظ بماند. (219)
استفاده از فرصت  <>اولياى گرامى اسلام، به منظور بيان ارزش جوانى و براى تاءمين سعادتنسل جوان، ضمن بيانات خود، يادآورى هايى فرموده و مغتنم شمردن اين فرصت گرانبها را به پيروان خود اكيدا خاطر نشان كرده اند.
درباره عسرت آخوند (ملاّمحمد كاظم خراسانى ) (صاحب كفايه ) در زمانيكهتحصيل ميكرده نوشته و ضمن بر شمردن وضع سخت او از لحاظ خوراك و پوشاك ازقول او مى گويد:
مؤ لف: در اين معنا رواياتى ديگر نيز هست، ولى همه اينها از باب شمردن افراد يكمعناى جامع و كلى است، و مراد اين است كه: اطاعت خدا يكى از معانى حكمت است، و شناختامام هم معناى ديگرى از آن است، نه اينكه حكمت در آيه همين دو معنا باشد و بس.
ب - شيخ طوسى در تفسير آيه مورد بحث مى گويد: ((از بلندسخن گفتنى كه از روىاستخفاف و سبك شمردن باشد، نهى شده است و در غير اين صورت، گناه نيست و موردنهى نمى باشد)).(343)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استیصال یعنی چه؟
استیصال یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز