حرص منافقان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حرص منافقان (قرآن). میل شدید به چیزی یا برای به دست آوردن چیزی را حرص می نامند. حِرص، از رذایل اخلاقی به شمار می رود.
طمعورزی، از ویژگیهای اهل نفاق است.«الذین یتربصون بکم فان کان لکم فتح من الله قالوا الم نکن معکم وان کان للکـفرین نصیب قالوا الم نستحوذ علیکم ونمنعکم من المؤمنین...»؛ منافقان همانها هستند که پیوسته انتظار می کشند و مراقب شما هستند؛ اگر فتح و پیروزی نصیب شما گردد، می گویند: مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات و غنایم شریکیم!) «و اگر بهره ای نصیب کافران گردد، به آنان می گویند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان، تشویق نمی کردیم؟ (پس با شما شریک خواهیم بود!)» خداوند در روز رستاخیز، میان شما داوری می کند؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.
عدم استحقاق منافقان
منافقان صدر اسلام به دریافت صدقات، با وجود عدم استحقاق طمع داشتند.«ومنهم من یلمزک فی الصدقـت فان اعطوا منها رضوا وان لم یعطوا منها اذا هم یسخطون• ولو انهم رضوا ما ءاتـهم الله ورسوله وقالوا حسبنا الله سیؤتینا الله من فضله ورسوله انا الی الله رغبون• انما الصدقـت للفقراء والمسـکین والعـملین علیها والمؤلفة قلوبهم وفی الرقاب والغـرمین وفی سبیل الله وابن السبیل فریضة من الله والله علیم حکیم»؛ و در میان آنها کسانی هستند که در (تقسیم) غنایم به تو خرده میگیرند؛ اگر از آن (غنایم، سهمی) به آنها داده شود، راضی می شوند؛ و اگر داده نشود، خشم می گیرند (؛ خواه حقّ آنها باشد یا نه)! (در حالی که) اگر به آنچه خدا و پیامبرش به آنان داده راضی باشند، و بگویند: «خداوند برای ما کافی است! و بزودی خدا و رسولش، از فضل خود به ما می بخشند؛ ما تنها رضای او را می طلبیم.» (برای آنها بهتر است)! زکاتها مخصوص فقرا و مساکین و کارکنانی است که برای (جمع آوری) آن زحمت می کشند، و کسانی که برای جلب محبّتشان اقدام می شود، و برای (آزادی) بردگان، و (ادای دین ) بدهکاران، و در راه (تقویت آیین) خدا، و واماندگان در راه؛ این، یک فریضه (مهم) الهی است؛ و خداوند دانا و حکیم است!

جمله سازی با حرص منافقان

و در پايان آيه مى فرمايد: يكى ديگر از آثار اين جنگ، اين بود كه: (صفوف مؤ منانو منافقان از هم مشخص شود و افراد با ايمان، از سست ايمان شناخته گردند. و ليعلمالمؤ منين ).
7- خداوند، حامى مسلمانان و رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله است و پرده از توطئه هاى منافقان برداشته و با امدادهاى غيبى آنان را يارى مى كند. (و كفى بالله وكيلا)
7- منافقان، حساسيّتى نسبت به ايمان قلبى مردم به خداوند ندارند، ناراحتى عمده ى آنان اجتماع مردم برگرد رهبر آسمانى است. (يصدّون عنك صدوداً)
10- خداوند در باره ى منافقان، هم تهديد مى كند و هم افشاگرى. (هم للكفر يومئذ اقرب... يقولون بافواههم ما ليس فى قلوبهم )
7 منافقان با كافران نه تنها هم فكرند بلكه كمك كارهم نيز هستند.(انّا معكم ) (كلمه ((مع ))، در جايى بكار مى رود كه علاوه بر هم فكرى، همكارى نيز باشد.)
با پايان يافتن حفر خندق، احزاب سر رسيدند. دريايى از دشمن دور تا دور مدينه رااحاطه كرد. اينجا بود كه گرفتارى مسلمانان به نهايت رسيد و ترس ‍ و بيم شدتيافت و دل برخى پيروان نسبت به خدا و رسول او، بدگمان شد و نفاق منافقان آشكارگشت: