جام برداشتن

لغت نامه دهخدا

جام برداشتن. [ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) شیشه یا آئینه را از پنجره برداشتن:
شب روم بر بام آن مه چشم بر روزن نهم
جام بردارم بجایش دیده روشن نهم.ذهنی اصفهانی ( از ارمغان آصفی ).

فرهنگ فارسی

شیشه را از پنجره برداشتن

جمله سازی با جام برداشتن

دل ز دل بردار اگر بایست دلبر داشتن دل به دلبر کی رسد جز دل ز دل برداشتن
سی پاره به خاطر در برداشتن سوره‌های خرد جزء سی قرآن برای آموزش قرآن به کودکان در مساجد استفاده می‌شود. در این نوع سی پاره پیش از متن قرآن بخشی نیز به آموزش خواندن قرآن اختصاص می‌یابد. در مساجد اهل تسنن در این بخش معمولاً از قاعده بغدادی استفاده می‌شود.
بى ترديد شناسايى دشمن و برآورد اهداف، توان و تفكر وى، از الفباى مبارزه بهشمار مى آيد، كه پيش از برداشتن نخستين گام بايد بدان پرداخته شود. براىرويارويى با يورش فرهنگى نيز بايد فرهنگ دشمن و ويژگيهاى آن مورد بررسى دقيققرار گيرد.
در دوره مدرن، این عمل بسیار نادر است. درحالی که برداشتن بیضه‌ها در مواردی مانند سرطان پروستات آندروژن حساس، به عنوان آخرین روش درمانی، پیش می‌آید.
نخل هستی ازعلایق ریشه محکم‌ کرده است چون نفس می‌باید از یکسو تبر برداشتن
تخم سعی و، آب چشم و، خاک هستی داده اند تخم میباید فشاندن، حاصلی برداشتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
باوانم یعنی چه؟
باوانم یعنی چه؟
ضیق وقت یعنی چه؟
ضیق وقت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز