جای خوراک

لغت نامه دهخدا

جای خوراک. [ ی ِ خوَ / خ ُ را ] ( ترکیب اضافی،اِ مرکب ) طعام گاه. محل غذا خوردن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

طعام گاه

جمله سازی با جای خوراک

توجه داشته باشید که این روغن به هیچ عنوان خوراکی نیست. همچنین لازم به ذکر است که گیاهی که این روغن از آن گرفته می‌شود، با گیاهی که انواع چای خوراکی سبز و سیاه از آن تهیه می‌شود فرق دارد.
پیگیری محتوا به‌دست خوراک، نسبت به پیگیری به‌وسیلهٔ ایمیل فوایدی دارد که در زیر به بخشی از آن اشاره می‌کنیم.
قسمی ماده خوراکی سفید رنگ و عسل مانند که مستقیماً به وسیله حشره یا به کمک حشره بر روی گیاه تولید می‌شود
آشپزی ایرانی اگرچه تحت تأثیر روش‌های آشپزی جهان عرب و شبه‌قاره‌ای بوده‌است اما به اندازهٔ زیادی محصول جغرافیا و محصولات خوراکی درون ایران است. نام دیگر آن نیز آشپزی پارسی است که با توجه به نام تاریخی ایران در غرب، گسترش یافته‌است.
در درمان عفونتهای حاد و گسترده باید از ضد قارچهای خوراکی همراه با ضد قارچهای موضعی استفاده کرد.
خرگوش بی‌دم آمریکایی روزفعال است و بیشتر طول روز را به جستجوی خوراک و محافظت از قلمروی خود می‌پردازد و در عین‌حال مراقب است که شکار شکارچیانی همچون عقاب، شاهین، کایوت،
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال مکعب فال مکعب فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال مارگاریتا فال مارگاریتا