تلوث پذیر

لغت نامه دهخدا

تلوث پذیر. [ ت َ ل َوْ وُ پ َ ] ( نف مرکب ) چرکین و آلوده شده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

چرکین و آلوده شدن.

جمله سازی با تلوث پذیر

صدر وزارت آنچه همی جسته بود یافت ای صدر کام یافته! منت همی پذیر
"تمام توابع شمارش پذیر مؤثر همان توابع قابل محاسبه‌اند."
کرم‌ها و ویروس‌ها در مقایسه با گذشته با سرعت به مراتب بیشتری اقدام به خرابی سیستم‌های آسیب پذیر نموده و در این راستا نسخه هائی از خود را برای اکثر سیستم‌های فوق، توزیع و منتشر می‌نمایند.
خان اسلام لقب، نقد شهنشاه عرب که ز همنامی او کفر شد اسلام پذیر
آنک تو مستش کنی و شیرگیر گر ز مستی کژ رود عذرش پذیر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال سنجش فال سنجش فال میلادی فال میلادی فال انگلیسی فال انگلیسی