تقاعد کردن

تقاعد کردن به معنای بازایستادن از کاری است و در زبان فارسی معانی مختلفی دارد که به شرح زیر است:

بازایستادن از کاری: این معنا به معنی متوقف کردن یا کنار گذاشتن یک فعالیت یا کار مشخص است. فردی که تقاعد کرده، دیگر آن کار را انجام نمی‌دهد.

غفلت ورزیدن: در این معنا، تقاعد کردن به معنی بی‌توجهی یا غفلت در انجام مسئولیت‌ها و وظایف است. فرد به نوعی از انجام کارهای خود غفلت می‌کند.

پشت گوش اندازی: تقاعد کردن می‌تواند به معنای به تعویق انداختن کارها یا مسئولیت‌ها باشد. فرد ممکن است کارهایی را که باید انجام دهد، به دلایلی به تأخیر بیندازد.

تعلل: این واژه همچنین به معنای تعلل در انجام کارهاست. فرد ممکن است به دلیل بی‌میلی یا ناتوانی در تصمیم‌گیری، کارها را به تعویق بیندازد.

تنبلی: در این معنا، تقاعد کردن به معنای تنبلی و عدم فعالیت است. فردی که تقاعد می‌کند، ممکن است به دلیل کسالت یا بی‌حوصلگی از انجام کارها خودداری کند.

لغت نامه دهخدا

تقاعد کردن. [ ت َ ع ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بازایستادن و تغافل و تکاهل کردن. ( ناظم الاطباء ): سپاه فرستاد به زمین نوبه و ایشان تقاعد کرده بودند درمال فرستادن. ( مجمل التواریخ ). رجوع به تقاعد شود

فرهنگ فارسی

باز ایستادن و تغافل و تکاهل کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال حافظ فال حافظ فال چوب فال چوب فال شمع فال شمع