تامل کردن

لغت نامه دهخدا

تأمل کردن. [ ت َ ءَم ْ م ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نیک نگریستن، اندیشیدن: نسخت نامه و هر دو مشافهه بر این جمله بود و بسیار فایده از تأمل کردن این بجای آید. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 217 ). در این باب لختی تأمل کردند تا آخرین جمله گفتند که فرمانبرداریم بدان چه خواجه فرماید. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 359 ). و هرچند که در ثمرات عفت تأمل بیش کردم رغبت من در اکتساب آن زیادت گشت. ( کلیله و دمنه ). دمنه... چون از چشم شیر غایب گشت، شیر تأملی کرد. ( کلیله و دمنه ). یک شب تأمل ایام گذشته می کردم... ( گلستان ).
تأمل در آئینه دل کنی
صفایی بتدریج حاصل کنی.( بوستان ).کاشکی صد چشم از این بیخواب تر بودی مرا
تا تأمل کردمی در منظر زیبای تو.سعدی.رجوع به تأمل و سایر ترکیبات آن شود.

فرهنگ معین

( تأمل کردن ) ( ~. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل. ) درنگ کردن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- نیک نگریستن اندیشیدن. ۲- درنگ کردن.

جمله سازی با تامل کردن

بر ندارد سر همی نرگس که دارد شش درم یارب از مستیست این یا از تامل کردنش
مارکوس آئورلیوس امپراتور رومی و از شناخته‌شده‌ترین رواقیون، در تاملات می‌گوید: مرگ به همه ما لبخند می‌زند، تنها کاری که انسان می‌تواند انجام دهد این است که او هم به مرگ لبخند بزند.
ممكن است گفته شود، اگر مقصود اين است كه خليفه، بدون نمى تواند كارى انجام دهدچنين تصويرى در خلافت مورد تامل است؛ زيرا اگر خليفه كن فيكون (218)است بايد بتواند با نفس راده، چيزى را به وجود آورد.
الا تا گل همی روید الا تامل همی بوید الا تا خور همی پوید بسوی مشرق از خاور
چه نمود فرصت بیش وکم‌که رمیدی از چمن عدم ننشست رنگ تاملی چوشراربرزخ جستنت
ب: اين كه ذريه ابليس از شخص او باشند و بدون نكاح با همسر، از او به تنهايىمتولد شده باشند تامل زايد و تكلف فوق العاده مى طلبد؛ چنان كه اسناد اولين تغنى وحدا و نوحه به ابليس محتاج دليل معتبر است؛ گرچه اعتبار مناسب همين است كه ياد شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
محنت یعنی چه؟
محنت یعنی چه؟
سایکو یعنی چه؟
سایکو یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز