تات کندی

لغت نامه دهخدا

تات کندی. [ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چالداران بخش سیه چشمه شهرستان ماکو واقع در 9 هزارگزی خاوری سیه چشمه. 2 هزارگزی خاور شوسه خوی به سیه چشمه، کوهستانی، سردسیر سالم، با 62 تن سکنه، آبش از چشمه، محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت و گله داری صنایع دستی جاجیم بافی،راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان چالداران بخش سیه چشمه شهرستان ماکو واقع در ۹ هزار گزی خاوری سیه چشمه ۲ هزار گزی خاور شوسه خوی به سیه چشمه کوهستانی و سردسیر سالم است.

جمله سازی با تات کندی

او دریافت کننده جایزه حقوق بشر رابرت اف کندی سال ۱۹۸۶ می‌باشد.
ساکن کندی طبع (و) هوا پا و رکابش گرنه حرکت می دهدی دست و عنانرا
بیمارستان بریچ کندی بیمارستانی خوش‌آوازه در بمبئی هندوستان است.
آن چاه بر آن سیم زنخدانت که کند؟ ور خود کندی مرا بدو در که فکند
داداش کندی، روستایی از توابع بخش کرانی شهرستان بیجار در استان کردستان ایران است.
گفتند زلف کندی و بر خاک ریختی بر خاک ریخته است کسی مشک تر همی ؟
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دارک یعنی چه؟
دارک یعنی چه؟
تحمیلی یعنی چه؟
تحمیلی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز