اندوه واشدن
فرهنگ فارسی
جمله سازی با اندوه واشدن
(مرا به ياد ابوالحسن على مى اندازد در حالى كه اندوه بزرگى از فراق او بهدل دارم ).
ديگر ويژگى خاص آن حضرت، اين است كه هم مايه شادمانى و روشنايى و سروردل ماست و هم منشأ غم و اندوه قلبها.
بشربن الحارث گوید اندوه پادشاهیست چون جائی قرار گرفت رضا ندهد که هیچ چیز بازو قرار گیرد.
ور نیستی اندوه و فراق تو برین دل در عیش مرا شادی و راحت چه کمستی
ای گشته دل من بدهان تو به تنگی در تنگ دل من دو صد اندوه نهانی
((پس... آن حضرت (ع ) در مقام روحش نسبت به بقاى حضرت يوسف و برادرش وجدانىاجمالى داشت، چنانچه فرمود: ((من بوى يوسف را مى شنوم.)) ولى او را به صورتعيانى و تفصيلى نمى يافت و به همين سبب دو چشمش از شدت اندوه سپيد شد. ))