من می روم تا بنگرم، چند است کشته بر درش خود را میان کشتگان بهر شمردن می روم
به هر بهانه سعیدا در این فراق آباد نفس به ذکر شمردن خوش است خوش باشد
بـر شمردن نعمتهايش بر بنى اسرائيل به آنها خطاب كرده مى گويد: (خداوند شما رامـلوك و پـادشـاهـان قـرار داد) در حـالى كـه مـى دانـيـم افـراد معدودى از آنها به اين مقامرسيدند.
بعد از اخذ رأی شروع به شمردن آراء میکردند و در صورتی که اکثریت با تبعید کسی موافقت کرده بود، آن شخص میبایست ظرف ده روز شهر را ترک نماید.
از فروغ شمسه دیوار ایوانت به شب ذره ها را در هوا بتوان شمردن یک به یک
در (كافى ) است: زنان بنى هاشم جمع شدند، و شروع كردند، صفات پيامبر صلى اللهعليه و آله و سلم را بر شمردن، فاطمه عليهاالسلام فرمود: بر شمارىفضائل را رها كنيد، به دعا مواظبت داشته باشيد.