اخی کوچک

لغت نامه دهخدا

اخی کوچک.[ اَ چ َ / چ ِ ] ( اِخ ) از امرای نامی شاه شجاع. رجوع به تاریخ عصر حافظ تألیف قاسم غنی ج 1 ص 305 شود.

فرهنگ فارسی

از امرای نامی شاه شجاع

جمله سازی با اخی کوچک

به شوخی برق را راه تپش بر بال و پر بندد به تمکین کوه را چون کوچک ابدالان کمر بندد
ای که با پایهٔ قدر تو بود اوج حضیض هست در جنب شکوه تو بزرگی کوچک
ای دل از کوچک‌نهادی‌های خصم ایمن مباش یک شرر آتش‌فروز صد نیستان می‌شود
تابه و میز کوچکی که به شکل دایره طراحی شده از دیگر ادوات پخت نان هستند.
مهاجران به صورت دسته‌های کوچ‌نشینِ کوچک و متفرق، در پهنهٔ وسیعی از فلات ایران، در پیرامون روستاها چادرهای خود را برافراشتند و به دامداری و تربیت اسب، که یکی از مهم‌ترین پیشه‌های آنها بود، پرداختند.
دُرچِه(نگین، دُرّ کوچک و دُرّ گرانبها) شهری در کنار منطقه ۱۳ اصفهان از توابع بخش مرکزی شهرستان پرجمعیت خمینی‌شهر در استان اصفهان است و در ۸ کیلومتری از مرکز شهر اصفهان قرار دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اتی یعنی چه؟
اتی یعنی چه؟
جوز یعنی چه؟
جوز یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز