کلاخود

لغت نامه دهخدا

کلاخود. [ ک ُ ] ( اِ مرکب ) کلاه خود:
مه سپر مهر کلاخود و کمان قوس قزح
ناوکت تیر و سما کست و سها نیزه گذار.
نظام قاری ( دیوان البسه چ استانبول ص 13 ).
و رجوع به کلاه خود شود.

فرهنگ فارسی

کلاه خود

جمله سازی با کلاخود

💡 گنبد به شکل کلاخودی بوده و ارتفاع آن ۱۰ متر و قطر تقریبی آن ۷ متر می‌باشد، که آرایش ساقه گنبد که مقداری بیشتر از آن از بین رفته، نخست یک ردیف کاشی خشتی زیبای زمینه طلایی، و سپس زیر آن کتیبه کمربندی گرداگرد با پهنای نیم متر از کاشی معرق بوده که بر آن سوره مبارکه جمعه به خط ثلث سفید نوشته شده، و تمام آن از جمله در پایان که جای رقم کاتب و سال تاریخ آن است فرو ریخته، و پس از آن در پایین کتیبه میان دو حاشیه بیست سانتی متری از نامهای «الله» «محمد» و «علی» به خط بنائی تزییناتی شده بود.

هول یعنی چه؟
هول یعنی چه؟
خویش یعنی چه؟
خویش یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز