کارجه

لغت نامه دهخدا

کارجه. [ ] ( اِخ ) از طسوج طبرش ( تفرش ). ( تاریخ قم ص 117 ).
کارجه. [ ]( اِخ ) من راوه. از دیههای انار. ( تاریخ قم ص 137 ).

فرهنگ فارسی

از طسوج طبرش

جمله سازی با کارجه

💡 دست بر عالم فشاند آزاد وار سرو چون کارجهان آسان گرفت

💡 نهان داشت دارنده کارجهان برین بنده گشت آشکارا نهان

💡 برگذر ای دل غافل که جهان درگذر است خود همه کارجهان رنج دل و دردسر است

💡 چنین بود تا بود کارجهان بزرگان و شاهان و رای مهان

جستجو یعنی چه؟
جستجو یعنی چه؟
چیست یعنی چه؟
چیست یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز