چگان

لغت نامه دهخدا

چگان. [ چ َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه که در 11 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و یک هزارگزی شمال راه ارابه رو مراغه به قره آغاج واقع است. دره و معتدل است و 597 تن سکنه دارد. آبش ازرودخانه چکان. محصولش غلات، چغندر، توتون، کشمش بادام و کرچک. شغل اهالی زراعت، صنایع دستی کرباس بافی وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
چگان. [ چ َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مارز بخش کهنوج شهرستان جیرفت که در 180 هزارگزی جنوب کهنوج و6 هزارگزی جنوب راه مالرو مارز به رمشک واقع است و 40 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از دهستان مارز بخش کهنوج شهرستان جیرفت.

جمله سازی با چگان

💡 چگان هر مردم ز چشمش لعل رخشان غمی بر سینه چون کوه بدخشان

تحمیلی یعنی چه؟
تحمیلی یعنی چه؟
ضامن یعنی چه؟
ضامن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز