صوفی افکن

لغت نامه دهخدا

صوفی افکن. [اَ ک َ ] ( نف مرکب ) از پا درافکننده صوفی. مست کننده صوفی. آنچه صوفی را از خود بیخود کند:
می صوفی افکن کجا میفروشند
که در تابم از دست زهد ریائی.حافظ.رجوع به صوفی شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) از پا در افکننده صوفی مست کننده صوفی آنچه که صوفی را از خود بی خود کند: می صوفی افکن.

جمله سازی با صوفی افکن

تو دستار افکنی صوفی و ما سر بر سر کویش سر و دستار را باید که فرقی در میان باشد