ماچ و موچ

لغت نامه دهخدا

ماچ و موچ. [ چ ُ ] ( اِ مرکب، از اتباع ) ماج و موج. بوس و لوس مانند گربه که بچه خود را هم می بوسد و هم می لیسد. ( ناظم الاطباء ). بمعنی بوس و لوس باشد یعنی بوسیدن و لیسیدن چنانکه گربه کند بچه خود را. ( برهان ). بوسه های پیاپی باصدا: ماچت نبود موچت نبود دندانه گازکت چه بود؟ ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به ماج و موج شود.

فرهنگ فارسی

بوسیدن و لیسیدن ( چنانکه گربه کند بچ. خود را ) بوس ولوس.

جمله سازی با ماچ و موچ

دیو هنوز کودک است و از ماچ و بوسه خوشش می آید به‌طوری‌که ملتمسانه از دیگران می‌خواهد که ببوسندش. او که همه‌چیز را وارونه می‌فهمد، وارونه نیز عمل می‌کند، به عنوان مثال اگر بگویی بنشین می‌ایستد و اگر بگویی بایست، می‌نشیند. همین‌طور هر کاری که بگویی نکند را می‌کند و بالعکس. یکی از مشهورترین جمله‌های او «ازت متنفرم» است که با احساسی عمیق می‌گوید و منظورش این است که «دوستت دارم». که این ویژگی شخصیت دیبی ریشه در افسانه برعکس عمل کردن دیوها در شاهنامه است که این موضوع در داستان های شفاهی ایران هم بسیار تکرار شده است.
در شکل مدرن این جشنواره، مراسم جشنواره در یک تماشاخانه معمولی برگزار نمی‌شود بلکه به عنوان یک مهمانی خیابانی عظیم در ترکیبی از دفتر کار ماچ و پارکینگ‌های آن و خیابان کوئین غربی در مرکز شهر تورنتو، استان انتاریو برگزار می‌شود. هیچ میزبان یا گوینده‌ای در جشنواره وجود ندارد و به جای آن شخصیت‌های رسانه‌ای ماچ بخشی از جشن هستند که برندگان و ارائه دهندگان را معرفی کرده و با آنها مصاحبه می‌کنند. ارائه دهندگان و نوازندگان ارتباط اندک یا هیچ ارتباطی با شرکت ندارند و برندگان مجسمه‌ای نفیس به عنوان یادبود دریافت می‌کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
قیز
قیز
جام
جام
کونی
کونی
افتراق
افتراق