عطیم

لغت نامه دهخدا

عطیم. [ ع َ ] ( ع ص ) هلاک شده و آن واحد عُطُم است به معنی هلاک شدگان. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). عاطِم. رجوع به عطم و عاطم شود.

فرهنگ فارسی

هلاک شده و آن واحد عطم است به معنی هلاک شدگان عاطم

جمله سازی با عطیم

💡 گاهی از کوه‌های صعودنشده به عنوان «قله‌های بکر» یاد می‌شود. وجود بسیاری از قله‌های بکر به‌دلیل دست‌نیافتنی بودن کوه ناشی از انزوای جغرافیایی یا بی‌ثباتی سیاسی است. برخی از کوه‌ها به دلیل اعتقادات مذهبی یک کشور یا منطقه‌ای که چنین کوه‌هایی را مقدس شمرده و باید مصون بمانند، غیرقابل دسترس هستند. علاوه بر این، از آنجا که تلاش برای صعود به کوه‌های بلندتر جهان معمولاً یک کار بزرگ است، قله‌های کوچک‌تر، در حالی که هنوز بسیار مهیب و عطیم هستند، به سادگی کمتر از قله‌های بلندتر مورد توجه قرار می‌گیرند. از سوی دیگر، قله‌های بلندتر توسط گروه‌هایی که مسیر جدیدی را دنبال می‌کنند و حتی در فصل زمستان که شرایط عموماً سخت‌تر است، نیز صعود می‌شود.

💡 هر آن حکمی که کردی آن تو باشی عطیم و عالم و دیان تو باشی

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
امجق یعنی چه؟
امجق یعنی چه؟
ضیق وقت یعنی چه؟
ضیق وقت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز