بختیشوع

بختیشوع (به سریانی: ܒܚܬܝܫܘܥ) یک نام سریانی است که در تاریخ پزشکی اسلامی و به‌ویژه در خاندان مشهور پزشکان جندی‌شاپور، جایگاه ویژه‌ای دارد. این نام در منابع تاریخی و پزشکی اسلامی به‌ویژه در متون عربی و سریانی آمده است.

معنی لغوی کلمه

در زبان سریانی، این کلمه به معنای «بخت» یا «خوشبخت» است. این نام ترکیبی از دو بخش است: «بخت» به معنای «سرنوشت» یا «خوشی» و «یشوع» که معادل عبری «یشوع» (یوشع) است و به معنای «نجات‌دهنده» یا «خدا نجات می‌دهد» می‌باشد. بنابراین، «بختیشوع» را می‌توان به‌صورت «نجات‌دهنده خوشبخت» یا «خداوند نجات می‌دهد» ترجمه کرد.

جایگاه تاریخی و علمی

خاندان بختیشوع یکی از برجسته‌ترین خاندان‌های پزشکان در دوره ساسانیان و عباسیان بودند. این خاندان در شهر جندی‌شاپور، که یکی از مراکز علمی و پزشکی مهم آن دوران بود، به طبابت و آموزش پزشکی می‌پرداختند. بختيشوع نخستین، پزشک برجسته‌ای بود که در دربار منصور دوانیقی، خلیفه عباسی، خدمت می‌کرد. او پس از درمان منصور، به ریاست پزشکان دربار منصوب شد و تأثیر زیادی در توسعه پزشکی در بغداد داشت.

تأثیرات علمی و فرهنگی

خاندان بختیشوع نقش مهمی در انتقال دانش پزشکی از جندی‌شاپور به بغداد و دیگر نقاط جهان اسلام داشتند. آن‌ها آثار پزشکی را از زبان‌های سریانی و یونانی به عربی ترجمه می‌کردند و در توسعه علم پزشکی در دوران عباسیان سهم بسزایی داشتند. این خاندان همچنین در تأسیس بیمارستان‌ها و مراکز آموزشی پزشکی در بغداد نقش داشتند و میراث علمی آن‌ها در تاریخ پزشکی اسلامی باقی مانده است.

لغت نامه دهخدا

بختیشوع. [ ب ُ ] ( اِخ ) بختیشوع و یوشعبخت از اعلام مرکبه و یک جزء آن بخت است از ترکیبات زبان فارسی. مستشرق آلمانی نلدکه دروقایع زمان اردشیر بابکان گوید: بخت یعنی نجات داد یا رها کرد و جزء دیگر ظاهراً از ترکیباتی است که به تقلید اسلوب عیسویان در زبان فارسی معمول شده است... و بختیشوع یعنی عیسی نجات داد. ( از حواشی چهارمقاله ص 406 ). نجات یافته عیسی. ( از فرهنگ فارسی معین ).
بختیشوع. [ ب ُ ]( اِخ ) ابن جورجیس. طبیب، به جندی شاپور معاصر مهدی وموسی الهادی عباسی. در خدمت ابوالعباس سفاح می زیست و طبیب خاص او بود و سپس بخدمت جعفر منصور پیوست و او را تألیفات مهم است. ( طبقات قاضی صاعد اندلسی ).
ابوجعفر منصور دوانیقی در سال 148 هَ. ق. به بیماری معده گرفتار شد و طبیبان درگاه در علاج فروماندند وی را به رئیس بیمارستان گندی شاپور یعنی بختیشوع پسر جورجیس راهبری کردند، جورجیس با واگذاشتن ریاست بیمارستان به پسر خود بختیشوع بخدمت خلیفه درآمد و به اصرار خلیفه چندی در بغداد بماند. جورجیس در 152 هَ. ق. بیمار شد و به گندی شاپور بازگشت، در این هنگام منصور از او خواست که پسر خود بختیشوع را بجای خویش به بغداد فرستد، اما جورجیس رضا نداد و شاگرد خویش عیسی بن شهلانی را فرستاد. بختیشوع پسر جورجیس یکبار در دوره مهدی و بعد از آن درعهد هارون در سال 171 به بغداد رفت و به معالجه خلفا اختصاص یافت. ( تاریخ علوم عقلی ص 23 و 52 و 53 ). ورجوع به اعلام زرکلی و عیون الاخبار و ضحی الاسلام ص 108 و 129 و 297 و سبک شناسی ج 1 ص 152 و غزالی نامه ص 90 و الجماهر ص 218 و 165 و چهارمقاله نظامی و تعلیقات آن و القفطی و العقدالفرید ج 1 ص 68 و 69 و ج 7 ص 277 و الاوراق ص 75 شود: 
یافته از ره اصول و فروع 
بخت ایشوع و رای بختیشوع.نظامی.
بختیشوع. [ب ُ ] ( اِخ ) بختیشوع بن جبرئیل بن بختیشوع بن جورجیس. متوفی در سنه 256 هَ. ق. در اواخر عمر مأمون از اطباء خاص او بود و بعد از مأمون خلفای دیگر را نیز تا مهتدی خدمت نمود. ( حواشی چهارمقاله نظامی ص 406 ). از او کتاب «فی الحجامه » به صورت سؤال و جواب ماند وحنین بن اسحاق آنرا ترجمه نمود. ( از قاموس الاعلام ).
ادوارد برون در تعلیقات بر ترجمه انگلیسی چهارمقاله آورده است: بعد از جبرئیل پسرش بختیشوع جای او را گرفت و الواثق باﷲ و المتوکل علی اﷲ و المستعین باﷲ و المهتدی باﷲ را خدمت کرد، در اواخر عهد واثق بسبب کثرت مال از بغداد نفی و اموال او مصادره شد، اما در عهد متوکل بازبمقام سابق بازگشت. بروایت قفطی او همراه مأمون به روم رفت. وی بسال 256 درگذشت. ( از تاریخ علوم عقلی ص 55 ): بختیشوع یکی از نصارای بغداد بود، طبیبی حاذق و مشفقی صادق بود و مرتب به خدمت مأمون. ( چهارمقاله نظامی عروضی ص 113 ). متوکل، بختیشوع طبیب را چندان املاک داد که هر سال ده هزار درم حاصل آمدی. ( تاریخ گزیده ص 335 ). و رجوع به الوزراء و الکتاب ص 178 و عیون الاخبار و القفطی شود.

فرهنگ فارسی

( خاندان بختیشوع ) خاندانی است از عیسویان نسطوری ایران که افراد آن در اوایل عهد خلفای عباسی ریاست بیمارستان گندیشاپور را بر عهده داشتند. مشهور ترین آنان ازین قرارند: بختیشوع بن جورجیس یکبار در دوره مهدی و بعد از آن در عهد هارون در ۱۷۱ ه. ق. به بغداد رفت و به معالجه خلفا اختصاص یافت. وی بامر هارون سمت ریاست پزشکان درگاه را داشت. یا نواده او بختیشوع ابن جبرائیل بن بختیشوع بن جور جیس ( ف. ۲۵۶ ه. ق. ) وی در اواخر عمر مامون از اطبای خاص او بود و بعد از وی خلفای دیگر را تا مهدی خدمت کرد. شجره نسبت این خاندان چنین است: ۱ - بختیشوع. ۲ - جورجیس ( جرجس ). بن بختیشوع ( پزشک منصور ف. ۱۵۲ ه. ق. /۷۶۹ م. ) ۳- بختیشوع ابن جورجیس. پزشک مهدی هادی هارون الرشید. ( ف. ۱۸۵ ه. ق. / ۸٠۱ م. ) ۴ - جبرائیل بن بختیشوع پزشک هارون امین و مامون ( ف. ۲۱۳ ه. ق. /۹ - ۸۲۸ م ) ۵- جورجیس ابن بختیشوع. ۶ - بختیشوع بن جبرائیل پزشک معتز ( ف. ۲۵۶ ه. ق. ۸۷٠ م ) ۷ - عبیدالله بن جبرائیل. پزشک متقی ۸ - یحیی ( یوحنا ) بن بختیشوع. ۹ - جبرائیل پزشک عضد الدوله ( ۳۹۷ ه. ق. ۷ - ۱٠٠۶ م. ) ۱٠ - بختیشوع ابن یحیی پزشک مقتدر ( ف. ۳۲۹ ه. ق. / ۱ - ۹۴٠ م ).
از اطبای دربار عباسی در خدمت المقتدر بالله و الراضی بالله بود و بسال ۳۲۹ ه. در گذشت.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بُخْتیشوع، نام سردودمان خاندانی از پزشکان نَسطوریِ سریانی ـ ایرانی اهل گندیشاپور (در خوزستان)، از قرن دوم تا پنجم، و چند تن از اعضای آن می باشد.
این مقاله به شرح حال یکایک اعضای این خاندان در طی سیصد سال حضور مستند آنها (۱۴۸- ح ۴۵۲) نخواهد پرداخت، زیرا هم تمدنی که در آن می زیستند و هم جهت یابی خودشان اساساً عربی یا سریانی بود، نه ایرانی، بلکه بر آن عوامل فرهنگی ای متمرکز است که سیمای علم
ی این خاندان را پیش از ورود اعضای آن به دایره تمدّن عبّاسی شکل داد.
در متن های فارسیِ سپسین پزشکی، شمار استشهادات به بختیشوع، جبرائیل یا جِوَرْجیس بغایت محدود و منبع بلافصل آن ها الحاوی رازی است.
درباره نام خاندان بختیشوع
نام خاندان،از اوایل قرن پنجم میلادی به مدت تقریباً هفتصد سال، شواهد بسیاری از نامی فارسی میانه - سریانی به معنای «عیسی رهایی بخشیده است» در میان نسطوریان وجود داشت که حاکی از محیط فرهنگی مختلط ساسانی و اوایل عصر اسلامی در بین النهرین است.
در قرن های بعد، مسلمانان ظاهراً نیاز به توضیح این نام عجیب را احساس می کردند، ولی اشتقاقی که ابن ابی اُصَیبعه ــ یا منبع او ــ ذکر کرده است، یعنی «بنده عیسی»، فقط نشان می دهد که معنای اصلی آن مهجور شده بود
پیشینۀ خاندان بختیشوع
پیشینه خاندان در گندیشاپور، پیش از آن که خلیفه المنصور، جِوَرجیس بن جبرائیل بن بختیشوع، نخستین عضو خاندان را، که از او اطّلاعی بیش از نامش در دست است، در ۱۴۸ به دربار خود در بغداد فراخوانَد، جورجیس ریاست «بیمارستان» گندیشاپور، مقرّ ولایت مطرانی نسطوریِ بیت حوزایه را، که زمانی نیز اقامتگاه شاهان ساسانی بود به عهده داشت، بختیشوع پسر جورجیس، و نواده او جبرائیل بن بختیشوع، نیز پیش از ورود به خدمت خلیفه، به همین وظایف اشتغال داشتند.بیگمان پیشینه حرفه ای و نفوذ ایشان در دربار بود که ورود نام و مفهوم «بیمارستان» را به جهان اسلام ممکن ساخت. هارون الرشید، جبرائیل بن بختیشوع بن جورجیس را مأمور تأسیس بیمارستانی در بغداد کرد. ولی، گذشته از این نکته، بیشتر جزئیّات جالب، مثلاً درباره وظایف و سازمان و تاریخ بیمارستان گندیشاپور، مبانی نظری پزشکیِ معمول در آنجا، و حتی زبان آموزش، همه گنگ و مبهم و پوشیده در روایات نیمه افسانه ای است که به آسانی نمی توان اطلاعات موثقی از آن ها به دست آورد.
دیدگاه تذکره نویسان تداوم سنّت پزشکی بقراطی و آموزش آن در گندیشاپور
...

جمله سازی با بختیشوع

بختیشوع را بفرستاد تا معالجت او بکند. او بر پای خاست و جان بر میان بست از جهت مأمون، و به انواع معالجت کرد. هیچ سود نداشت و از نوادر معالجت آنچه یاد داشت بکرد، البته فایدت نکرد و کار از دست بشد و از مأمون خجل می‌بود.
جبرائیل بن بختیشوع دوم در سال ۲۱۳ ه‍.ق فوت کرد و در دیر سرمارجیس مدائن به خاک سپرده شد. پاره‌ای از افراد خاندان بختیشوع تألیف‌های معتبری از خود به یادگار گذاشتند. برای مثال ابوسعید عبیدالله بن جبرائیل دوم دو کتاب با عنوان‌های نوادرالمسائل و مناقب‌الاطباء دارد.
مسیحی (نسطوری‌) بود که آثار طبی متعددی نوشت و در پیش‌رفت علم در بغداد تأثیر زیادی اعمال کرد. ممتازترین شخصیت خانوادهٴ بزرگ بختیشوع که برای تحصیل نوشته‌های طبی یونانی متحمل زحمات زیادی شد و مترجمان را تشویق کرد.
جبرئیل بن بختیشوع نام پزشک نسطوری و سریانی زبان ایرانی قرن ۸ و ۹ میلادی بود. وی پزشک جعفر برمکی، هارون الرشید و مأمون بود. وی عضوی از خانواده بختیشوع از خاندان‌های دانشمند شاغل دانشگاه گندی‌شاپور بود.
جبرئیل بن بختیشوع یکی‌ از کسانی‌‌ست که‌ سهم‌ بسیار مهمی‌ در ترجمة‌ آثار پزشکی‌ از سریانی‌ و یونانی‌ به‌ عربی‌ داشت‌.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
باایمان
باایمان
رویداد
رویداد
کص
کص
چوخ
چوخ