فر و شکوه
فرهنگ فارسی
جمله سازی با فر و شکوه
سراسر جمال است و فر و شکوه بر آن هیچ آهو پدیدار نیست
یمن لقا و ناصیتش منقطع مباد فر و شکوه طلعت او مستدام باد
حسن تو را، آفتاب و ماه ندارد فر و شکوه تو پادشاه ندارد
به جان سرافراز پاکان خویش به فر و شکوه نیاکان خویش
خواهی اگر این ملک باز بیند آن فر و شکوه و بزرگواری
آن فر و شکوه کبریاییت چه شد؟ آن لاف خدیوی و خداییت چه شد؟