جهم بن صفوان

جهم بن صفوان یکی از شخصیت‌های مهم تاریخ اسلام و از جمله متفکران و نظریه‌پردازان مذهبی به شمار می‌رود. او در قرن اول هجری به دنیا آمد و به عنوان یکی از پیروان مکتب اعتزال شناخته می‌شود. جهم بن صفوان با اندیشه‌های خاص خود در زمینه توحید، صفات خداوند و قضا و قدر، تأثیر بسزایی بر تفکر اسلامی گذاشت. او معتقد بود که خداوند به عنوان خالق و مدیر عالم، دارای صفات خاصی است که باید مورد توجه قرار گیرد. جهم همچنین به بررسی مفهوم قضا و قدر پرداخته و بر این باور بود که انسان‌ها در انتخاب‌های خود آزاد هستند و این آزادی، مسئولیت‌های اخلاقی آن‌ها را افزایش می‌دهد. از آنجا که اندیشه‌های او در زمان خود با چالش‌های جدی روبرو بود، جهم بن صفوان ناگزیر به دفاع از نظریات خود شد و در این راستا، به تبیین و تشریح آرا و عقاید خود پرداخت. او با استفاده از استدلال‌های منطقی و دلایل مستند، سعی کرد تا باورهای خود را در برابر مخالفان قوی خود تثبیت کند. تأثیر جهم بن صفوان در تاریخ فکری اسلام نه تنها به دوران حیات او محدود نمی‌شود، بلکه اندیشه‌های او به نسل‌های بعدی نیز منتقل شده و تأثیرات عمیقی بر نحله‌های فکری بعدی گذاشته است. به همین دلیل، مطالعه و بررسی زندگی و اندیشه‌های او می‌تواند به درک بهتر تحولات فکری و مذهبی در تاریخ اسلام کمک کند و نشان دهد که چگونه یک فرد می‌تواند بر جریان‌های فکری تأثیرگذار باشد.

لغت نامه دهخدا

جهم بن صفوان. [ ج َ م ِ ن ِ ص َف ْ ] ( اِخ ) رئیس مرحبه خراسان بود و بسال 128 هَ. ق. بقتل رسید. جهم بن صفوان میگفت خدا را به حی و قدیر و سایر صفات کمالیه وصف کردن روا نیست زیرا اینها صفات ممکن است و ندارد واجب از ممکن نمونه. ( از انساب سمعانی ). و رجوع به تلبیس ابلیس ص 82 و خاندان نوبختی ص 79، 139 شود.

فرهنگ فارسی

رئیس مرحبه خراسان بود و بسال ۱۲۸ ه. ق. بقتل رسید.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:جهمیه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جهم بن صفوان (۱۲۸ق)، کنیه اش ابو محرز، مردی از موالی بنی راسب از قبیله ازد در خراسان و بنیان گذار فرقه ی جبریه ی خالصه بود که در اواخر حکومت بنی امیه به دست سلم بن احوز در مرو کشته شد.
درباره ی زمان تولد و وضعیت خانوادگی او آگاهی چندانی در دست نیست. در بلخ به دنیا آمد و از آن روی که مدتی در سمرقند می زیسته، به سمرقندی و به دلیل اقامت در ترمذ به ترمذی معروف شده است. 
انحراف وی
جهم در کوفه با جعد بن درهم آشنا شد و مبانی او را پذیرفت. اعتقادات کلامی جعد همچون موضوع خلق قرآن، برگرفته از ابان بن سمعان و ابان از طالوت (خواهر زاده اعصم و دامادش) و عقاید طالوت را برگرفته از لبید بن اعصم یهودی می دانند، چنان که لبید قائل به خلق تورات بود و نخستین کسی که درباره ی خلق قرآن کتاب نوشت طالوت زندیق بود. هر چند سلسله مذکور ساختگی است؛ اما نمایانگر بیگانگی اندیشه های جهم با مسمانان روزگارش است.سپس جهم از عراق به بلخ بازگشت و در آن جا با مقاتل بن سلیمان (۱۵۰ق) آشنا شد. با وجود آن که اندیشه های جهم و مقاتل به ویژه درباره تشبیه و تنزیه کاملا رویاروی یکدیگر بود، با این حال جهم در مسجد با مقاتل نماز می گزارد و مناظره می کرد، تا این که مقاتل بن سلیمان که پیوند نزدیکی با سلم بن احوز (فرمانده لشکر نصر بن سیار) داشت، سلم بن احوز را واداشت تا جهم را از بلخ به ترمذ تبعید کند. از این رو جهم تا هنگام پیوستن به اردوی حارث بن سریج، در این شهر ماند. 
همراهی جهم با شورش های سیاسی
هنگامی که حارث بن سریج (سال ۱۱۶ هجری) به شیوه داعیان جامه سیاه پوشید و بر خلیفه هشام بن عبدالملک شورید و مردم را به کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم خواند، جهم نیز همراه حارث که با وی پیوند نزدیکی داشت، به دعوت مردم خراسان پرداخت و سخنگو و کاتب حارث بود و با او در شورش طولانی او بر ضد بنی مروان شرکت کرد و سخت بر امر به معروف تکیه داشت. حارث پس از شکست در نبرد با نصر بن سیار به ماوراء النهر و ترکستان گریخت سپس در نبردی دیگر با همراهی خاقان از سپاهیان خلیفه به سال ۱۱۹ هجری، در جوزجان شکست خورد و در چاچ (سرزمین ترکان) اقامت گزید. 

جملاتی از کلمه جهم بن صفوان

172- كتاب جهم بن صفوان ص 71، الفصل الثالث: نفى الصفات عن الله تعالى.
185- رجوع شود به كتاب جهم بن صفوان ص 161:الفصل السادس.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم