استزاده

لغت نامه دهخدا

( استزادة ) استزادة. [ اِ ت ِ دَ ] ( ع مص ) فزونی خواستن. ( منتهی الارب ). افزون خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). زیادت خواستن. کم شمردن. طلب افزونی کردن. بیشی خواستن. || مقصر شمردن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ معین

(اِ تِ دِ ) [ ع. استزادة ] ۱ - (مص م. ) فزون خواستن، فزونی طلبیدن. ۲ - مقصر شمردن. ۳ - (مص ل. ) شکوه کردن، دلتنگی نمودن، ج. استزادات.

ویکی واژه

فزون خواستن، فزونی طلبیدن.
مقصر شمردن.
شکوه کردن، دلتنگی نمودن،
استزادات.

جمله سازی با استزاده

و در كـافـى شـريـف سـنـد بـه حـضـرت مـوسـى بـن جـعـفـر، عـليـه السـلام، رسـانـد،قـال:ليـس مـنـا مـن لم يـحـاسـب نـفـسـه فـى كـل يـوم، فـانعمل حسنا، استزاده الله، و ان عمل سيئا، استغفرالله منه و تاب اليه.(682) فرمود:نـيـسـت از مـا كـسـى كـه مـحـاسـبـه نـكـنـد نـفـس خـود را در هـر روز، پـس اگـرعـمـل نـيـكـى كـرده، از خـداى تـعـالى زيـادت طـلبـد، و اگـرعمل بدى كرده، طلب مغفرت كند از خداوند از آن و توبه كند به سوى او."