ستاره باران

لغت نامه دهخدا

ستاره باران. [ س ِ رَ / رِ ] ( نف مرکب ) پرستاره. در بیت زیر مجازاً، پرگل:
از شاخ شکوفه ریز گویی
کرده ست فلک ستاره باران.خاقانی.

فرهنگ عمید

۱. فروریختن چیزی از جایی به شکل فرو ریختن ستارگان: از شاخ شکوفه ریز گویی / کرده ست فلک ستاره باران (خاقانی: ۳۴۵ ).
۲. (صفت ) پُرستاره.

فرهنگ فارسی

پر ستاره

جمله سازی با ستاره باران

- آپام نپات: که به نام برز ایزد نیز شناخته می‌شود، آپام نپات ایزد باستانی است که با آب پیوند دارد. در وداها او خدای آبها و در اوستا پسر یا نوه آبهاست. نسخه گیلکی این آهنگ به تیشتر (در زبان پهلوی یا تیشتره در اوستا یا تشتر یا تیر)، ستاره باران، مرتبط با آپام نپات اشاره دارد.
خیزد از جگر ناله من، دور از آتشین لاله من، به نوبهاران دور از آن مه غنچه دهن، روز و شب بود دیده من، ستاره باران
از شاخ شکوفه ریز گوئی کرده است فلک ستاره باران
تیشتَر در زبان پهلوی یا تیشتره در اوستا یا تشتر یا تیر، در منابع زرتشتی ایزد و ستاره باران دانسته شده‌است. ستاره مظهر او شب‌آهنگ است. هرسال پس از چیرگی بر اپوش (اَپَوشَه)، دیو خشکسالی، مخزن باران در دریای فراخ کرت را باز می‌کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس کش یعنی چه؟
کس کش یعنی چه؟
جزئیات یعنی چه؟
جزئیات یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز