ساوار

ساوار

فلیکس ساوار، که به عنوان یکی از شخصیت‌های برجسته در تاریخ فیزیک قرن نوزدهم میلادی شناخته می‌شود، دانشمند و فیزیکدان اهل فرانسه بود. ایشان در سال ۱۷۹۱ میلادی در شهر مزیر (Mesières) چشم به جهان گشود و دوران حیات علمی خود را وقف تحقیقات بنیادین در حوزه مکانیک و ارتعاشات نمود. با وجود اینکه در متن اصلی اشاره‌ای به تحصیلات یا مناصب رسمی وی نشده است، شهرت اصلی ساوار مدیون دقت و عمق مطالعات او در پدیده‌های فیزیکی است که زیربنای بسیاری از پیشرفت‌های بعدی در علم فیزیک را فراهم آورد.

محور اصلی دستاوردهای علمی فلیکس ساوار بر مطالعه و تحلیل دقیق پاندول‌های نوسان‌دار متمرکز بود. این تحقیقات شامل بررسی رفتار نوسانی این سامانه‌ها تحت شرایط مختلف، اندازه‌گیری دوره‌های تناوب، و درک رابطه میان طول بازو و فرکانس نوسان می‌شد. یافته‌های او در این زمینه از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا پایه و اساس استانداردهای دقیق زمان‌سنجی و مطالعات موجی را در آن دوره بنیان نهاد و در درک بهتر ماهیت ارتعاشات و امواج کمک شایانی کرد.

لغت نامه دهخدا

ساوار. ( اِخ ) فلیکس فیزیک دان فرانسوی. بسال 1791م. در مزیر متولد شد و به سال 1841 درگذشت. او در قسمت پاندولهای نوسان دار مطالعاتی کرده است.

دانشنامه عمومی

ساوار ( فرانسوی: savart ) یک واحد اندازه گیری لگاریتمی برای فاصله های موسیقی است. یک ساوار برابر یک هزارم یک دهه است؛ یک دهه، فاصله ای است که در آن نسبت بسامد دو نت برابر ۱۰:۱ است و در نظام کوک خالص این دقیقاً مساوی با یک فاصلهٔ بیست و چهارم بزرگ است، یعنی سه اکتاو به اضافهٔ یک سوم بزرگ خالص.
از آنجا که ساوار با تکیه بر نظام کوک خالص طراحی شده بوده و این نظام کوک در حال حاضر به نفع اعتدال مساوی کنار گذاشته شده است، استفاده از ساوار هم در متون موسیقی جدید منسوخ شده است و به جای آن از «سِنت» برای اندازه گیری فواصل استفاده می شود. هر ساوار تقریباً معادل ۳٫۹۸۶۳ سنت است.
یک ساوار برابر است با یک هزارم لگاریتم نسبت بسامد یک دهه. اگر نسبت بسامد دو نت به صورت کسر f 1 f 2 نمایش داده شود، در آن صورت اندازهٔ فاصلهٔ بین این دو نت بر حسب ساوار چنین محاسبه می شود: s = 1000 × l o g 10 f 1 f 2. با قرار دادن نسبت بسامد ۱۰:۱ ( نسبت بسامد دهه ) در این فرمول، هزار ساوار به دست می آید: s = 1000 × l o g 10 10 1 = 1000 × 1 = 1000. به همین ترتیب، اندازهٔ هر اکتاو بر حسب ساوار چنین محاسبه می شود: s = 1000 × l o g 10 2 1 ≈ 1000 × 0. 30103 = 301. 03 که سووو با توجه به این که ۳۰۱ برابر حاصلضرب ۷ در ۴۳ است پیشنهاد کرد که این عدد به ۳۰۱ گرد شود.
به طور قرینه، نسبت بسامد دو نت را نیز می توان با داشتن فاصله شان بر حسب ساوار چنین محاسبه نمود: f 1 f 2 = 10 s 1000
ساوار معمولاً با حرف سیگما ( σ ) نمایش داده می شود. برای مثال، فاصلهٔ یک پرده ای بین نت دو و ر در کوک فیثاغورثی دارای نسبت ۹:۸ است و لذا تقریباً برابر ۵۱ ساوار است که به صورت 51σ نمایش می یابد.
همانند سنت، ساوار نیز یک واحدی لگاریتمی است، و از همین رو اندازهٔ فاصله ها به ساوار را می توان با هم جمع کرد، تا نسبت بسامد مجموع این فواصل را ( که همان حاصل ضرب نسبت بسامد هر یک از آن ها است ) به دست آورد.
نام ساوار اشاره به فلیکس ساوار فیزیک دان و پزشک فرانسوی ( ۱۷۹۱ - ۱۸۴۱ ) دارد که طرفدار یک فاصلهٔ مشابه بود که پیش از او توسط یک صوت شناس فرانسوی با نام ژوزف سووو ( ۱۶۵۳ - ۱۷۱۶ ) مطرح شده بود. مطابق پیشنهاد ساوار، هر اکتاو به ۴۳ مِرید[ الف] و هر مرید به هفت هِپتامرید[ ب] تقسیم می شد که در نتیجهٔ آن هر اکتاو شامل ۳۰۱ هپتامرید می شد. این تقسیم بندی از این جهت جذاب بود که لگاریتم ۲ در پایهٔ ۱۰ نیز تقریباً برابر با ۰٫۳۰۱ است و لذا تعداد هپتامریدها در هر فاصله تقریباً برابر بود با لگاریتم نسبت بسامد آن فاصله بر پایهٔ ۱۰، ضربدر هزار. تغییر نام این واحد به ساوار در قرن بیستم رخ داد. یکی از نقاط ضعف این تعریف ساوار آن بود که در اعتدال مساوی، تعداد ساوارها در هر نیم پرده یک عدد صحیح نبود. به همین دلیل، الکساندر وود تعریف ساوار را تغییر داد به شکلی که هر اکتاو معادل ۳۰۰ ساوار تلقی شود، تا هر نیم پرده دقیقاً برابر با ۲۵ ساوار باشد.

جمله سازی با ساوار

رئیس‌جمهور چارلز ساوارین برای انتخاب مجدد واجد شرایط نیست، زیرا قانون اساسی دومینیکا وی را از شرکت در دوره سوم منع می‌کند.

به‌طور قرینه، نسبت بسامد دو نت را نیز می‌توان با داشتن فاصله‌شان بر حسب ساوار چنین محاسبه نمود

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال نخود فال نخود فال کارت فال کارت فال جذب فال جذب