لغت نامه دهخدا
خواجه جمالی. [ خوا / خا ج َ / ج ِ ج َ ] ( اِخ ) دهی است مشهور به خواجه مالی و در دو فرسنگی شرق آباده. ( ازفارسنامه ناصری ). در فرهنگ جغرافیایی راجع به این ناحیه چنین آمده است: قصبه مرکزی دهستان آباده طشک از بخش نیریز شهرستان فسا، این ده در جلگه قرار دارد با آب و هوای مناطق گرمسیری و 1422 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و باغداری و کسب و از صنایع دستی قالی بافی است. در آنجا یک دبستان و پاسگاه ژاندارمری وجود دارد و راه فرعی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
خواجه جمالی. [ خوا / خا ج َ / ج ِ ج َ ] ( اِخ ) دهی است بمسافت کمی در جنوب خشت در فارس. ( از فارسنامه ناصری ). فرهنگ جغرافیایی درباره آن می گوید: دهی است از دهستان و بخش خشت شهرستان کازرون که در دامنه کوه قرار دارد با آب و هوای گرمسیری و 224 تن سکنه، آب آن از رودخانه شاپور و محصول آن غلات و خرما و برنج و پنبه است. شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).