لغت نامه دهخدا
گپ شیر. [ گ َ ] ( اِ مرکب ) شیرخشت. ( درختان جنگلی تألیف حبیب اﷲ ثابتی ص 208 ).
گپ شیر. [ گ َ ] ( اِ مرکب ) شیرخشت. ( درختان جنگلی تألیف حبیب اﷲ ثابتی ص 208 ).
گیاهی که از آن شیر خشت می گیرند.
( اسم ) درختچه ایست از تیر. گل سرخیان که دارای گونه های متعدد است و هم. آنها در نقاط کوهستانی خشک میرویند در اکثر نقاط ایران گونه های متعدد آن فراوانست و از آنها نوعی شیر خشت بنام شیرخشت شهری استخراج میکنند که مرغوبیت شیر خشت هراتی را ندارد. در غالب نواحی این گیاه را بنام شیرخشت یا علف شیرخشت و یا درخت شیرخشت نام میبرند.
💡 گرچه شیر نیست دنیا نیست نزد همتم آن قدر شیرین که از بهرش ترش رویی کنم
💡 شیر میبازد جگر از شورش سودای من حلقه از داغ جنون دارد در غمخانهام
💡 نه از شیرین جدا میگشت پرویز نه از گلگون گذر میکرد شبدیز
💡 بر روی ران آهوی اگر داغ او نهد بس بوسهها که شیر حرمت بران دهد
💡 از سر زلف دلاویز و لب شیرین تو آنکه بر گیرد دل خود در کجا خواهد نهاد؟