گزگز کردن

لغت نامه دهخدا

گزگزکردن. [ گ ِ گ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ناراحتی و دردگونه ای که در پای یا دست بخواب رفته احساس شود. سوزن سوزن شدن، چنانکه هنگام خواب رفتن پای. پاهایم گزگز میکند. حالتی که پیش از خواب رفتن عضوی دست دهد.

فرهنگ معین

(گِ گِ. کَ دَ ) (مص ل. ) (عا. ) سوزش داشتن.

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱ - ناراحتی و درد گونه ای که در پای یا دست بخواب رفته احساس شود: پاهایم گزگز میکند. ۲ - سوزش داشتن.

ویکی واژه

(عا.)
سوزش داشتن.

جمله سازی با گزگز کردن

💡 بیمار معمولاً با کرختی، درد، گزگز (پارستزی) در محل توزیع عصب میانی (انگشتان شست، اشاره، میانی) مراجعه می‌کند، این علائم اغلب شب‌ها تشدید شده و با حرکات تکراری و قوی دست بدتر می‌شود. در برخی موارد صاف کردن یا تکان دادن دست باعث بهبودی علائم می‌شود. گاه عدم توان انجام حرکات دقیق انگشتان (مانند سوزن دوزی) و ضعف حرکتی نیز دیده می‌شود.

💡 گزگز کردن نوک انگشتان دست ها و پا ها

خفت یعنی چه؟
خفت یعنی چه؟
مجال یعنی چه؟
مجال یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز