گردونه کش

لغت نامه دهخدا

گردونه کش. [ گ َ ن َ/ ن ِ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) کشنده ارابه و گردونه.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کشنده و حامل گردونه.

جمله سازی با گردونه کش

6- كسى كه طبق نظام قانونمند الهى بخاطر عملكردش از گردونه خارج شد، حتى تو كه پيامبرى راهى براى نجاتش نمى يابى. (فلن تجد له سبيلا)
اسکندر زوبینی به طرف داریوش انداخت ولی این ضربت به او اصابت نکرد و به گردونه ران او آمده و وی را سرنگون کرد.
در روزگار سيد مهدى بحرالعلوم كشور عراق در تصرف دولت عثمانى قرار داشت. عراقهمچون ديگر كشورها، در گردونه زمان دست به دست سلاطين گشته است و آشوريان،هخامنشيان، يونانيان، پارسايان، ساسانيان، روميان، خلفاى عرب و دولت عثمانى برآن حكومت رانده اند.
گردونه جمینای ۹-آ در مرکز فضایی کندی در فلوریدای آمریکا در معرض نمایش قرار دارد.
و در كـافـى بـه سـنـدى كـه بـه ابـن ابـى يـعـفـور دارد از اونقل كرده كه گفت: از امام صادق (عليه السلام ) شنيدم كه فرمود: سادات انبياء و مرسلينپنج نفرند و آنها رسولان اولواالعزم هستند كه محور گردونه شريعتند: نوح، ابراهيم،موسى، عيسى و محمد (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خویش
خویش
مطلقه
مطلقه
اسرار کردن
اسرار کردن
فال امروز
فال امروز