کینه سگال

لغت نامه دهخدا

کینه سگال. [ ن َ / ن ِ س ِ ] ( نف مرکب ) کینه جو. بداندیش. آنکه در اندیشه کینه توزی و انتقامجویی باشد:
می زدند آن دو شیر کینه سگال
بر زمین چون دو اژدها دنبال.نظامی.

فرهنگ فارسی

کینه جو ٠ بد اندیش ٠ آنکه در اندیش. کینه توزی و انتقامجوی باشد ٠

جمله سازی با کینه سگال

می‌زدند آن دو شیر کینه سگال بر زمین چون دو اژدها دنبال
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال مکعب فال مکعب فال احساس فال احساس فال ارمنی فال ارمنی