کژ مزاجی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با کژ مزاجی
هان ای سر بریده زتن خیره آفتاب کز زن مزاجی تو دوچارم در انقلاب
درین محیط اگر تخته ای به دست افتد غلط ز طفل مزاجی به گاهواره کنم
چو اندیشه مقبلان مستقیم سرشتی مطهر، مزاجی سلیم
بود دیوانه مزاجی گرسنه در رهی میرفت سر پا برهنه
هر مزاجی را عناصر مایهاست وین مزاجت برتر از هر پایه است