کچه باز. [ ک َ چ َ / چ ِ ] ( نف مرکب ) کچه بازنده. که کچه بازد. که کچه بازی کند: به راست بازی آن بی غلطزن کچه باز که جفت داد به پنج و سپرد طاق به چار.ظهوری ( از آنندراج ).رجوع به کچه و رجوع به کچه بازی و رجوع به کجه باز شود.
فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه کجه بازی کند: [ چرخ کجه باز تا نهان ساخت کجه با نیک و بد دایره در باخت کجه... ]. ( رودکی ) درینجا ایهام است ( معنی دیگر کج باز کجرفتار و کج روش است ).
جمله سازی با کچه باز
کوچ را از گو کچه تا کردیم ساز سوی ایران رخت بر بستیم باز