کنجکاو شدن

لغت نامه دهخدا

کنجکاو شدن. [ ک ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) متفحص شدن. دقیق گشتن. ( فرهنگ فارسی معین ): من چون خیلی چیزهای راست و دروغ راجع به بدرفتاری آلمانیها شنیده بودم کنجکاو شدم. ( زنده به گور هدایت از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) متفحص شدن دقیق گشتن: من چون خیلی چیز های راست و دروغ راجع به بدرفتاری آلمانیها شنیده بودم کنجکاو شدم

جمله سازی با کنجکاو شدن

💡 وایولت پار، بزرگترین فرزند پارها، که می‌تواند نامرئی شود و گونه‌ ای سپر مقاوم در برابر ضربه ایجاد کند. وایولت فرزند بزرگ هلن پار و باب پار است. او دو برادر کوچک‌تر از خود به نام‌های دش و جک-جک دارد و همچون دیگر اعضای خانواده‌اش یک ابرانسان است. وایولت قدرت نامرئی شدن دارد. او همچنین قادر است تا در اطراف خود سپر محافظ ایجاد کرده و به دلخواه خود آن را کوچک یا بزرگ کند. در کنار ابرقهرمان بودن؛ وایولت یک دختر دبیرستانی خجالتی است که دربارهٔ بسیاری از موضوعات کنجکاو است.

💡 در شروع کار ماشین دودی مردم کنجکاو تهران برای آشنایی با پدیده جدیدی که به شهرشان آمده بود دسته دسته به محل گارماشین که در واقع ایستگاه ماشین دودی بود می‌رفتند؛ ولی هیچ‌کس جرئت و تمایل سوار شدن بر آن را نداشت. تا اینکه ناصرالدین شاه برای اولین بار با گروه زیادی از مقامات مملکتی با ماشین دودی به شهرری مسافرت کرد و همین مسئله باعث تشویق مردم به استفاده از ماشین دودی گردید.

چوسی یعنی چه؟
چوسی یعنی چه؟
چیره یعنی چه؟
چیره یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز