کشش دادن

لغت نامه دهخدا

کشش دادن. [ ک َ / ک ِ ش ِ دَ ] ( مص مرکب ) طول دادن.ممتد کردن. دراز کردن. ( یادداشت مؤلف ). کش دادن.

فرهنگ فارسی

طول دادن. ممتد کردن

جمله سازی با کشش دادن

قرار دادن میکروالکترودها بر روی بستر نازک و قابل انعطاف موجب توسعهٔ پلاک قلبی شد که در موارد ارزیابی الکتروفیزیولوژی قلب، تنها توسط نیروی کشش سطحی به سطح خمیدهٔ قلب متصل می‌شود. هم چنین از تتوهای الکترونیک برای اندازه‌گیری دما و بیوالکتریسیته پوستی استفاده می‌شود.
شیب بندی یا شیب دادن از مسائل جزئیات واجرایی دقیق بوده که بایستی درست انجام شود. شیب بندی بیشتر جهت حرکت و هدایت آب آن هم به‌طوری‌که با کششی کافی بوده باشد برای فضاهای خارجی به مانند محوطه سازی، پیاده‌رو سازی، حیاط‌سازی و شیب بندی‌های کوچک به مانند شیب بندی پشت بام، سرویس‌های آبریز چون حمام، توالت و درمواردی دستشویی و آشپزخانه و…
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
میلف یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
منعقد یعنی چه؟
منعقد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز