کر کشیدن
فرهنگ فارسی
جمله سازی با کر کشیدن
تلخی از دریای بی گوهر کشیدن مشکل است دیده را هم غمزه اش با دل ربودی کاشکی
اگر از قیاس جان را جگر آهنین نبودی نتواندی کشیدن ستم دل چو سنگش
کشیدن این همه منت ز خار و خس بلبل سبب نظارهٔ گل بود آشیان باعث
یک نالهٔ سپندت از وهم میرهاند تا کی به رنگ مجمر دود از دهان کشیدن
زلف تو چه امکان کشیدن که رقیبان سر در قدمت نیز کشیدن نگذارند