کاتب بن امیر

لغت نامه دهخدا

کاتب بن امیر. [ ت ِ ب ِ ن ِ اَ ] ( اِخ ) امیرکاتب بن امیر عمربن امیر غازی قوام الدین ابوحنیفةالاتقانی. وی در بغداد و دمشق درس گفت و سپس به مصر آمد و در جامع ماردانی و در صرغتمشیه در آغاز افتتاحش بتدریس پرداخت. او رئیس مذهب حنفیه و در فقه و لغت و عربیت بارع بود. او راست: شرح الهدایة و شرح الاخسیکتی و رسالة فی عدم صحةالجمعة فی موضعین من البلد. تولد او در ماه شوال سال 685 و مرگ او در شوّال سال 758 اتفاق افتاده است. ( اخبارالمصر والقاهرة ج 1 ص 216 ).

فرهنگ فارسی

وی در بغداد و دمشق درس گفته است

جمله سازی با کاتب بن امیر

سید ناصر کیا بن امیر سید محمد (۸۳۳ ق) از فرمانروایان سادات کیایی بود. مردم بر ضد ناصر کیا شورش کردند. سید حسین کیا با استفاده از موقعیت به دست آمده، با حمایت علاء الدین فومنی، نیروهایی جمع‌آوری کرد که بخشی از نیروها به سوی دیلمان رفتند و بخش دیگر حمله خود را به سمت لاهیجان آغاز کردند. حاکم گیلان به ناچار به ملاط، عقب‌نشینی کرد.
قَطَری بن فُجائهٔ مازِنی (عربی: قَطَري بن الفُجاءة; درگذشت در حدود ۶۹۸–۶۹۹ م) از رهبران خوارج و یک شاعر بود. او متولد الخوایر بود و بیش از ده سال رهبری فرقه ازارقه را پس از نجد بن امیر عهده‌دار بود. او رهبری قیامی علیه بنی امیه را برای بیش از ۲۰ سال برعهده داشت.
سرانجام امیر مبارزالدین بن امیر مظفر حاکم میبد به اشارت ابوسعید ایلخان او را از یزد بیرون راند و بدینگونه حکومت اتابکان در یزد در سال ۷۱۸ هجری پایان یافت..
او در ابتدا به نام پیرحسین نامگذاری شد و یکی از نوادگان مونگکه تمور پسر هولاگو بود. اصل و نسب او در برخی منابع متفاوت است - در یک منبع او را فرزند یول قتلوق بن التمور بن انبارچی بن منگو تیمور و معرفی نموده و میرخواند او را پسر قوتلوق بن امیر تیمور بن انبارچی بن منگو تیمور می‌داند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
آراسته
آراسته
علامت
علامت
منعقد
منعقد
ضیق وقت
ضیق وقت