پهلوی خوان

لغت نامه دهخدا

پهلوی خوان. [ پ َ ل َ خوا / خا ] ( نف مرکب ) که پهلوی خواند. که بپهلوی سخن گوید. آنکه سخن پهلوانی گوید. کسی که پهلوی سراید:
پهلوی خوان پارسی فرهنگ
پهلوی خواند بر نوازش چنگ.نظامی.

فرهنگ عمید

کسی که به زبان پهلوی سخن بگوید یا آواز بخواند: پهلوی خوان پارسی فرهنگ / پهلوی خواند بر نوازش چنگ (نظامی۴: ۶۰۶ ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه پهلوی خواند کسی که بپهلوی سخن گوید: پهلوی خوان پارسی فرهنگ پهلوی خواند بر نوازش چنگ. ( نظامی )

جمله سازی با پهلوی خوان

پهلوی خوانان غزل می خواند دوش او بخود مشغول و جانها به خروش
به جفتی پذیرفتش از نیکویی به دینی که خوانی ورا پهلوی
غذا به گر خورم از پهلوی خویش کز آن گسترده خوان بهر بداندیش
آنکه بر پهلوی چپ خوانی دلش آن نه دل باشد ولیکن منزلش
معاش شاه ز پهلوی کاسبان گذرد که سر عیال خوان دست و پا باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چیست یعنی چه؟
چیست یعنی چه؟
ارکان یعنی چه؟
ارکان یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز