پس نشینی

لغت نامه دهخدا

پس نشینی. [ پ َ ن ِ ] ( حامص مرکب ) عقب نشینی.

فرهنگ فارسی

۱- عقب نشینی. ۲- در ردیف نشستن.

جمله سازی با پس نشینی

هرگز بر محبان یکدم نمی نشینی گر آتش محبت بنشانم، از که باشد؟
سپهر تند نیابد جمال صف نعال در آن زمان که نشینی به صدر صفّه بار
سپاه قاجار به شاه تهماسب گفتند که حاضرند با اشرف بجنگند به شرط آن که از آن پس مقام اعتماد الدوله باید از قاجار انتخاب شود اما سران قزلباش با این قرار رضایت نداشتند و شاه تهماسب که ناتوان از حل اختلاف بود از حمله منصرف شد و از تهران به مازندران عقب نشینی کرد.
می نشینی روز و شب با مردم غافل چرا زندگانی حرف می سازی بنا قابل چرا
جنگ فرانسه و مراکش یک جنگ میان سلطنت ژوئیه فرانسه و مراکش در سال ۱۸۴۴ بود. دلیل اصلی این جنگ عقب‌ نشینی رهبر مقاومت الجزایری عبدالقادر الجزایری به خاک مراکش در دوران تصرف الجزایر توسط فرانسه بود.
حاشیه نشینی از معضلات اجتماعی شهرهای مختلف آذربایجان غربی من جمله پیرانشهر بوده که حل آن با چالش‌های بزرگی روبرو بوده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جوجو
جوجو
علت
علت
کس کش
کس کش
اسرار کردن
اسرار کردن