پای گرفتن

لغت نامه دهخدا

پای گرفتن. [ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) استوار شدن. محکم شدن:
درختی که اکنون گرفته ست پای
به نیروی شخصی درآید ز پای.سعدی.

جمله سازی با پای گرفتن

💡 بلافاصله پس از پایان سخنرانی احمدی‌نژاد در دانشگاه کلمبیا، جان بولتون سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل در گفتگو با فاکس‌نیوز، اظهار داشت که: «احمدی‌نژاد آنچه می‌خواست به دست‌آورد و آن حقانیت صحبت در یک دانشگاه معتبر و گرفتن پوشش گستردهٔ خبری بود. او صحبت‌های عصبانی‌کننده و غیرقابل قبول همیشگی را مطرح کرد و من فکر می‌کنم که در واقع با صحبت‌های اینچنینی وی، هیچ آمریکایی به ایران نخواهد رفت و این پیشامدی غمناک است».