هری اب

لغت نامه دهخدا

( هری آب ) هری آب. [ هَُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 8هزارگزی باختر راه شوسه خرم آباد به کرمانشاه واقع و دارای 50 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

جمله سازی با هری اب

او پیشگویی کرد که باعث تمام ماجراها شد (برای اطلاع بیشتر به هری پاتر و محفل ققنوس مراجعه کنید )
این استودیو فیلم‌سازی که زیر نظر گروه استودیوهای پاین‌وود فعالیت می‌کند محل ساخت فیلم‌های مطرحی همچون جیمز باند، هری پاتر و ادامه بده بوده‌است.
معروف‌ترین گروه‌های این سبک هری و پاترها و دراکو و مالفوی‌ها هستند.
وز آن گذر به «‌شه آباد» حمله آوردند مجاهدان چو به سوی هری سپاه تتر
در سال ۱۹۱۶، آتش‌سوزی محوطه اصلی دانشگاه را ویران کرد و رابرت ویلیامز، مدیر بازرگانی پن و هری اوکلی، دانشجوی سال اول، هنگامی که زنگ چهار تنی کالج به ساختمان اصلی برخورد کرد کشته شدند.
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است، می‌توان به هری پاتر و سنگ جادو، شوالیه‌های شانگهای، عبور از نابودی، سیزدهمین سلحشور، کنترل، در دل دریا، ریچارد دوم، برای کشتن یک پادشاه و آقای ترنر اشاره کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
افتخار
افتخار
ضیق وقت
ضیق وقت
لاشی
لاشی
فال امروز
فال امروز