نذر داشتن

لغت نامه دهخدا

نذر داشتن. [ ن َ ت َ ] ( مص مرکب ) با خود عهد کردن. با خدای عهد کردن. به گردن گرفتن: خواجه [ احمد حسن ] گفت: من پیر شده ام و از کار بمانده و نیز نذر دارم و سوگندان گران که هیچ شغل سلطان نکنم. ( تاریخ بیهقی ص 147 ). رجوع به نذربه معنی پیمان و عهد و آنچه بر خود واجب کنند شود.

فرهنگ فارسی

با خود عهد کردن با خدا عهد کردن بگردن گرفتن.

جمله سازی با نذر داشتن

مساءله 16 - اگر نذر كند كه با پاى پياده به حج و يا به زيارت امام حسين عليهالسلام برود نذرش با داشتن قدرت و نبودن ضرر منعقد مى شود، و اگر با قدرت برپياده روى سواره نذرش را انجام دهد در صورتى كه نذرش ‍ مطلق وبدون تعيين وقتباشد واجب است دوباره زيارت را پياده انجام دهد، و اگر وقتى را معين كرده باشد و عمدادر آن وقت زيارت از او فوت شده باشد حنث كرده و بايد كفاره بدهد و اقوى آن است كهقضاء ندارد در جائى هم كه بعضى از راه را سواره و بعضى را پياده پيموده باشد همينحال را دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس شعر یعنی چه؟
کس شعر یعنی چه؟
وارونه یعنی چه؟
وارونه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز