نان و اب

لغت نامه دهخدا

( نان و آب ) نان و آب. [ ن ُ ] ( ترکیب عطفی، اِ مرکب )طعام و شراب. || مجازاً، منفعت. درآمد.
- نان و آبی نداشتن؛ بی فایده بودن: این کار نان و آبی ندارد؛ منفعتی ندارد.

فرهنگ فارسی

( نان و آب ) ( اسم ) ۱ - طعام وشراب.۲ - در آمد منفعت یانان و آبی داشتن ( نداشتن ) فایده ای داشتن ( نداشتن )وسیله ارتزاق بودن ( نبودن ): این کارنان و آبی ندارد.

جمله سازی با نان و اب

اما مدد حيات: پس، از همين كلمات معلوم مى شود جواز حيات، بى آنچه ايشان چيزى را سببچيزى ندانند. نان را سبب سيرى و آب را رافع تشنگى و زهر را باعث هلاكت ندانند. عادتىبراى خداوند جارى شده كه چون نان و آب خورد سيرى آرد و تشنگى برود.
ولى چون حيات انسان بستگى به نان و آب دارد، ما آب و نان را رزق انسان مى ناميم، پسرزق هم خلق است، و كسى كه خلق را مى آفريند رازق نيز هست.
عبدالله سلام به حضور رسول الله (صلى الله عليه وآله ) تشرفحاصل كرد و از آن جناب سوالاتى بسيار شريف نمود و جواب هاى بسيار بلند و سودمندشنيد از جمله سؤالاتش اين كه از رسول الله (صلى الله عليه وآله ) درباره عرشپرسيد، رسول الله در جوابش بياناتى فرمود تا اين كه درباره نان و آب حمله عرشفرمودند: (61)
252-مراد امام عليه السلام از نان و آب و... مفاهيم آنهاست و ازماءكول و نظائرش اعيان خارجى آنها. (مؤلف - ره )
به نان و آب تفاخر مکن، که حیوان نیز به هر طرف که نگه میکند گیاهش هست
کجا خورم پس از این نان و آب هر خس دون چو نانم است ز شاهان و آبم از ماهان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خوار یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
ژرف یعنی چه؟
ژرف یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز