ناسزا بودن

ناسزا بودن در معنای اول به سخن یا رفتاری گفته می‌شود که توهین‌آمیز، زشت یا تحقیرکننده باشد و موجب رنجش دیگران گردد. فرد یا کلام ناسزا معمولاً با هدف تخریب شخصیت یا ابراز خشم و نفرت بیان می‌شود. این ویژگی برخلاف ادب و احترام در روابط انسانی است و می‌تواند باعث ایجاد کدورت و نزاع شود. بنابراین پرهیز از ناسزا بودن، عاملی مهم در حفظ روابط سالم و احترام متقابل است.

در معنای دوم، ناسزا بودن به مفهوم سزاوار نبودن یا ناشایست بودن است. این کاربرد مجازی نشان می‌دهد که کسی یا چیزی لیاقت یا شایستگی لازم را برای امری خاص ندارد. برای مثال، عمل ناپسند یا تصمیم غلط ممکن است ناسزا قلمداد شود. این معنا نیز به نوعی ارزش‌گذاری اخلاقی و اجتماعی مرتبط است و نشان‌دهنده اهمیت شایستگی و انصاف در رفتار و قضاوت انسان‌هاست.

لغت نامه دهخدا

ناسزا بودن. [ س َ دَ ] ( مص مرکب ) سزا نبودن. سزاوار نبودن. ناروا بودن. روا نبودن. جایز نبودن:
به دادار گفت ای جهاندار راست
پرستش به جز مر ترا ناسزاست.فردوسی.به ایرانیان گفت این ناسزاست
بزرگی و تاج ازدر پادشاست.فردوسی.فانی به جان نئی به تنی ای حکیم تو
جان را فنا به عقل محال است و ناسزا.ناصرخسرو. || عدم لیاقت. لایق نبودن. درخور و سزاوار نبودن:
کنون تاج را درخور کار کیست
چو من ناسزایم سزاوار کیست.فردوسی.

فرهنگ فارسی

سزا نبودن سزاوار نبودن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شهرت
شهرت
شغال
شغال
سپور
سپور
بخش
بخش