میان زو

لغت نامه دهخدا

میان زو. [ زُوْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گیفان بخش حومه شهرستان بجنورد، واقع در 7هزارگزی شمال بجنورد با 187 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان گیفان بخش حومه شهرستان بجنورد.

جمله سازی با میان زو

لبانت آن چنان بوسم که جانم بر لبان آید کنارت آن زمان گیرم که عمرم در میان باشد
میان ببستی و کردی به صدق خدمت دین کنند خدمت تو بعد از این که تو دینی
همیشه بسته میان است و آسمان ‌گویی ز بهر خدمت تو بست بر میاتش‌کمر
میان همدمان اکثر سخن می‌افگند دوری سخن چون در میان آمد، شوند از هم جدا لب‌ها
به همین شیوه میان خود و آن خوب پسر پایۀ صحبت و الفت را سُتوار کنم
گزینان یا نام معرب شده ی آن(جزینان)، روستایی بسیار خوش آب و هوا واقع در بخش میان طالقان، شهرستان طالقان در استان البرز ایران است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال چوب فال چوب فال ای چینگ فال ای چینگ فال درخت فال درخت