مفسده جوی

لغت نامه دهخدا

مفسده جوی. [ م َ س َ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) مفسده انگیز. رجوع به مدخل قبل شود.

فرهنگ فارسی

مفسده انگیز

جمله سازی با مفسده جوی

شعر لامع، شعری است پخته و برخاسته از دل، چه آنگاه که زبان به انتقاد می‌گشاید و از روزگار ظلم و ظالمان و محرومیّت محرومان و فساد مفسده جویان فریاد برمی‌آورد و چه آن زمانی که خالصانه خدا را ستایش می‌کند و رسولش را مدح می‌گوید و سر نیاز بر آستان بی‌نیاز او می‌ساید:
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کص یعنی چه؟
کص یعنی چه؟
کونی یعنی چه؟
کونی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز