لغت نامه دهخدا
لال و پتی. [ ل ُ پ َ ] ( ترکیب عطفی، ص مرکب ) رجوع به لال پتی و رجوع به لال و هم به پتی شود.
لال و پتی. [ ل ُ پ َ ] ( ترکیب عطفی، ص مرکب ) رجوع به لال پتی و رجوع به لال و هم به پتی شود.
آنکه زبان او گیرد و بعض حروف را نتواند از مخرج خود ادا کند.
آن که زبان او گیرد و بعضی حروف رانتواند از مخرج خود ادا کند.
💡 زنهار دل مبند به حسن و وفای او کز رنگ و بوی لال و گل بی وفاترست
💡 شها توئی که بوصف مدائح تو بود زبان ناطقه لال و بیان طبع الکن
💡 زمینهایست سکوت از برای صوت و صدا ولی سکوت طبیعت زبان لال و کری
💡 چون زبانها لال و جانها پر ز غوغا کردهای بایدت از خویش پرسید آنچه با ما کردهای
💡 این صوت وجد صوفی حق ناشناس ما تکرارهای لال و سرافشاندن کر است
💡 وگر ز غبطت و غیرت به شکر تو ترنیست زبان لال و لب پژمریدهٔ دشمن