صبح شدن

لغت نامه دهخدا

صبح شدن. [ ص ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) بامداد شدن. روز شدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بامداد شدن سپیده دمیدن.

جمله سازی با صبح شدن

آمی وقتی متوجه می‌شود که جوزف بارها به دوست دخترش خیانت کرده‌است، افسرده می‌شود. صبح روز بعد، جوزف از اینکه دیشب با همبستر شدن با هم به سکس پرداخته‌اند؛ در حالی‌که آمی نگران خیانت‌اش نیست؛ ابراز پشیمانی می‌کند.
1- آيه به طور صريح مى گويد: ابتدا به دودمان فرعون هر صبح و شام آتش ‍ سوزانعرضه مى شود و آنان سپس در آن داخل مى شوند. بنابر اين عرضه شدن آتش برآل فرعون پيش از قيامت است؛ زيرا در پايان آيه مى فرمايد: روز قيامت آنان را به سختترين عذاب درآوريد.
او صبح روز یکشنبه، ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ به بند امنیتی ۲۰۹ منتقل شد. مأموران وزارت اطلاعات روز قبل او را تهدید کرده بودند که به‌خاطر راه‌اندازی کارزار تحریم انتخابات با او برخورد خواهند کرد. او قبل از انتقال به بند ۲۰۹ اعلام کرده بود در صورت منتقل شدن به سلول انفرادی مجدداً دست به اعتصاب غذا خواهد زد.
پسر یرژی اشتور، ماچیج (زادهٔ ۱۹۷۵) در روند بازیگر شدن خود، در کنار پدرش در «ده فرمان، اپیزود ۱۰» کیشلوفسکی (۱۹۸۸)، «حدس می‌زنم صبح شده» (۲۰۰۳) و داستان‌های عشق (۱۹۹۴) ایفای نقش کرده است. دخترش ماریانا (زادهٔ ۱۹۸۲) نیز یک هنرمند نقاش است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ادریان
ادریان
عزیز
عزیز
سلیم
سلیم
هیز
هیز