شانه اویز

شانه اویز

لغت نامه دهخدا

( شانه آویز ) شانه آویز. [ ن َ / ن ِ ] ( نف مرکب ) آویزنده به شانه. که از کتف و شانه فروگذارد. || ( ن مف مرکب ) آویخته به شانه. بکتف و منکب فروآویخته. || ( حامص مرکب ) آویختن آدمی را بوضعی که دستش بر شانه بندند. ( بهار عجم ) ( ارمغان آصفی ) ( آنندراج ). نوعی از تعذیب که آدمی را شانه به رسن بربسته می آویزند. ( غیاث اللغات ):
بدزدی دل طغرا نمیکند اقرار
علاج هندوی زلف توشانه آویزست. طغرا ( از بهار عجم ).پا کشیدم خود و دل را که ز غم صد چاکست
شانه آویز در آن زلف بدستان کردم.عبدالغنی ( از بهار عجم ).

فرهنگ فارسی

( شانه آویز ) آویزنده بهشانه یا آویخته به شانه

دانشنامه عمومی

شانه آویز. قیطان بافته شده در رنگ های مختلف که گاه به هریک از دو سر رشته های آن قطعه ای سربی دوخته شده است و روی شانهٔ چپ یا راست لباس نظامی بسته می شود را شانه آویز می گویند.
شانه اویز

جمله سازی با شانه اویز

گیلک یا همان گیل به زبان پهلوی «گل=Gel» و به تازی «الجیل» ثبت شده است، در نیمه اول قرن میلادی از طرف «کاپوس پلینوس» با نام «گلای Gelaee» معرفی شده است. خودزکو در کتاب تاریخ گیلان، به نقل از پلین-و-دوسنت کروآ و دنیس لوپری یه ژت قوم گیل را از اخلاف کادوس قدیم معرفی می‌کند؛ که از زمان ژوستینین امپراتور روم پس از دفع حمله آماردها بر ارتفاعات شرقی گیلان مسلط شده‌اند. دربارهٔ سلاح این قوم نیز گفته است عبارت بود از سپر و نیزه و شمشیری که از شانه آویزان می‌شد و سه زوبین و یک خنجر که به دست چپ می‌گرفتند. اریستوفن اقوام جنوب خزر را چنین معرفی می‌کند: از شرق به غرب هیرگانیان – مردها – اناریاکان – کادوس – آلبانی – کاسپی – اوتیان. استرابون، جغرافی‌دان عهد قدیم که در فاصله ۴۰ قبل از میلاد تا ۴۰ بعد از میلاد می‌زیسته و در کتاب ۱۱ فصل ۸ خود آورده است که: در نواحی شمالی کوه «پراخواتراس=همان سلسله البرز که حائل بین نجد ایران و گیلان و مازندران است» اقوام گلای Gelaee و کادوس (به زبان یونانی باستان: Καδούσιοι) و (به انگلیسی: Cadusii) و ماردی و بعضی قبایل گرگانی زیست می‌کنند؛ و بدین ترتیب جایگاه گیل – گیلان را نشان می‌دهد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اسرع وقت یعنی چه؟
اسرع وقت یعنی چه؟
قمبل یعنی چه؟
قمبل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز