شاخ پیدا شدن

لغت نامه دهخدا

شاخ پیدا شدن. [ پ َ / پ ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) کسی را، کنایه از رسوا شدن. ( امثال و حکم دهخدا ):
چون کند دعوی خیاطی کسی
افکند در پیش او شه اطلسی
که ببر این را بغلطاق فراخ
ز امتحان پیدا شود او را دو شاخ.مولوی ( از امثال و حکم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

کسیرا کنایه از سوار شدن

جمله سازی با شاخ پیدا شدن

یکی شاخ پیدا کن از تخم من چو خورشید تابنده بر انجمن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ورق فال ورق فال ابجد فال ابجد