لغت نامه دهخدا
( زیره آب ) زیره آب. [ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) کنایه از فریب دادن است. ( گنجینه گنجوی ):
نبینی که در گرمی آفتاب
حرام است بر زیره جز زیره آب.نظامی.رجوع به ماده بعد شود.
( زیره آب ) زیره آب. [ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) کنایه از فریب دادن است. ( گنجینه گنجوی ):
نبینی که در گرمی آفتاب
حرام است بر زیره جز زیره آب.نظامی.رجوع به ماده بعد شود.
( زیره آب ) کنایه از فریب دادن است
💡 نبینی که در گرمی آفتاب حرامست برزیره جز زیره آب