ذو الاسد

لغت نامه دهخدا

ذوالاسد. [ ذُل ْ اَ س َ ] ( ع اِ مرکب ) نامی از نامهای مردان عرب است.

فرهنگ فارسی

نامی از نامهای مردان عرب است.

جمله سازی با ذو الاسد

على (ع ) با اينكه نود زخم كارى داشت باز بهمراه پيغمبر حركت نمود. سپاه اسلام تامحلى بنام حمراء الاسد از پى مشركين رفتند. ولى ابوسفيان هم شنيد كه مسلمين به تعقيبآنها مى آيند صلاح در بازگشت نديده، دو مرتبه بطرف مكه رفتند.(7)
به رغم خروج از سوریه در سال ۱۹۸۴، ریبال الاسد همچنان با سوء قصدهایی که در سال ۱۹۹۴، ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹ رخ دادند، تهدید می‌شد. در طول دوره ۱۹۹۲–۱۹۹۷، که این حملات واقع شدند، ریبال الاسد اقامت دائمی در سوریه نداشت، اما به‌طور معمول هنگام تعطیلات کریسمس به منظور دیدار پدرش، که ممنوع‌الخروج بود، به خانه بازمی‌گشت. از ۱۹۹۷–۹، او در سوریه ماند و به ادامه کارهای خیریه‌ای که توسط پدرش آغاز شده بود، پرداخت.
اساءلك كما امسكت عن دانيال افواه الاسد، و هو فى الجب فلا يستطيعون اليه سبيلا الاباذنك اساءلك ان تمسك عنى امر هذا الرجل، وكل عدوى فى مشارق الارض و مغاربها، من الانس و الجن، خذ باذانهم و اسماعهم و ابصارهمو قلوبهم و جوارهم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
عضو
عضو
کپه اقلی
کپه اقلی
سراسیمه
سراسیمه
فال امروز
فال امروز